۰ نظر
۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۵
درسته عمرشو کرده بود طفلی تازه زیر دست من فک نمیکردم انقدرها دووم بیاره ولی بازم بصورت خیلی فلج جوابگو نیازهام بود.
انگار متوجه حرفام شده بود که میخواستم سرش هوو بیارم و از دستش خسته شده بودم
بهش بر خوردو خودش کلک خودشو کند البته منم بی تقصییر نبودما
ولی خیلی از خاطراتم چه خوب و چه بد کنار اون بود
یا بهتره بگم خیلی از لحظات خوب و بدم توسط اون ثبت شده بود
ولی نموند و قبل از روز موعود دست منو گذاشت تو پوست گردو
خدایش بیامرزد..